شبکههای اجتماعی به نظرم من دیگه در عمل فقط شبکه مجازی نیستن! رسما شدن یه سری شهر و کشور و قاره مجازی. برای نمونه یکیشون ۴ میلیارد نفر جمعیت داره یکی ۳۰۰ میلیون نفر و … .
خب این شبکهها در عمل مجموعهی عظیمی از کاربرها با علایق و سلایق مختلف رو تشکیل دادن که هر کدومشون کلی نیاز دارن؛ پس؟! معلومه دیگه، یعنی یه جایی هست که میشه برای نیازهاشون راه حل پیشنهاد داد، توی ذهنشون موج ایجاد کرد و خیلی مسائل دیگه؛ حالا یکی محصول داره، یکی خدمات داره و یکی اهداف فرهنگی و سیاسی و الی ماشاءالله.

خب تا الان اگه قبلا هم بهش فکر نکرده باشین، قدرت شبکههای اجتماعی از نظر جذب مشتری براتون مشخص شده باشه. اما داستان به این سادگی هم نیست. فرض کنید شما یه صفحه اینستاگرام هم زدین. خب حالا چطوری باید صفحه رو به دیگران معرفی کنید که بیان فالو بکنن و پیگیر محتواهاتون باشن؟ یا اصلا فرض کنیم یه سری هم فالو کردن، چطوری باید پست بذارین که طرف جذب بشه و متقاعد بشه که آره خدمات یا محصولاتتون خوبه و حاضر بشه بابت پول بهتون پرداخت کنه. (یا برای اونایی که کار فرهنگی، سیاسی، تبلیغاتی و … میکنن چطوری مخاطب رو به سمت خودتون چذب کنید؟). یا یه مسئله دیگه، با توجه به الگوریتمهای پیچیده جایی مثل اینستاگرام، چطوری باید با کمترین هزینه میشه مخاطب رو جذب کرد؟ (البته ما زمان رو هم جزو هزینه میاریم. یعنی اگه ۱۰ نفر مخاطب که میتونن مشتری ما باشن رو توی یه روز بیاریم بهتره تا اینکه بعد از ۵ روز بیاریم؛ چون احتمال داره ۴ روز زودتر ما رو به پول برسونه)
اینا همشون نیاز به یه سری دانش دارن که توی بحث بازاریابی شبکههای اجتماعی یا Social Media Marketing یا به اختصال SMM قرار گرفتن.
خب. غیر از بحث مشاوره و آموزش نحوه کار در این حوزه، اون کاری که ما میتونیم برای توسعه بازاریابی شبکههای اجتماعی شما انجام بدیم شامل موارد زیر هست.
تحلیل و تدوین استراتژی و برنامه
اولین کاری که ما برای توسعه بازاریابی شبکههای اجتماعی انجام میدیم، بحث بررسی مشتریهای بالقوه شما و تمایلاتشون هست. طبیعتا دادههایی که از این بخش به دست میاریم رو توی ساختارهای تحلیل داده و مدلسازیهای خودمون قرار میدیم و نتیجه اون مسیر کلی حرکت رو به ما نشون میده. بر اساس این مسیر کلی حرکت یه سری استراتژی تعریف میکنیم و در نهایت با بررسیهایی مثل SWOT هر کدوم یکی از مسیرها رو به عنوان اولین حرکت انتخاب میکنیم. حالا موقع برنامهریزی برای حرکت توی مسیر انتخابی هست؛ توی این برنامهریزی گامهای عملیاتی لازم رو تعیین میکنیم و یه سری شاخص عددی در نظر میگیریم که توی گامهای بعدی بشن شاخصهایی برای ما که آیا اصلا جوابگویی داشته این کار یا نه.
اجرا
برای اجرای این برنامهها نیاز به یه سری ابزار و تاکتیکهای عملیاتی هست که در این مرحله تعیین میشن. بعد از این کار، فعالیت به صورت اجرایی شروع میشه.
ارزیابی و اصلاح
اما مرحلهی آخر که یه جورایی از همه مهمتره دریافت بازخوردهای لازم از وضعیت هست؛ که یه بخش از این آنالیز بر اساس همون شاخصهایی که توی گام دوم در نظر گرفته بودیم انجام میشه. در نهایت به صورت مکرر بر اساس نتایج بازخوردها نحوه اجرا و حتی بعضی مواقع استراتژیها تغییر پیدا میکنن.